سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار
نوع شعر : سرود
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : مسدس ترکیب

هستی امشب تا سحر اختر شماری می کند          خواب هم در دیده ها شب زنده داری می کند

بـاد اعـجـاز نـسـیـم نـو بـهـاری مـی کـنـد          خاک را از اشک خود مشک تتاری می کند


چاه زمزم اشک شوق از دیده جاری می کند          کعبه چشمش در ره است و بیقراری می کند

چشم بگشوده که صاحب خانه آید در حرم

بـاغـبـان روح بـا ریـحـانـه آیـد در حـرم

ای ملائک گـل برافـشـانـیـد بـام کعبه را          بـیـشتـر گـیـریـد امشب احـتـرام کعـبه را

با وضـو بـایـد به لب آریـد نـام کعـبـه را          بشنود از چـار رکن امشب پیام کعـبـه را

هم پیام کـعـبـه هـم ذکـر سـلام کـعـبـه را          مـام کـعـبـه آورد با خـود امـام کـعـبـه را

ای حـرم آمـاده شو تا میهـمان داری کنی

میهمان خویش را در موج غم یاری کنی

ای حرم آغوش خود بگشا که جانانت رسید          میـهـمـان نه مـیـزبـان میـهـمـانانت رسید

پایداری کن که رکن چار ارکـانت رسید          شب بجای مـاه خورشید فـروزانت رسید

مظهـر حُـسـن خـدای حیِّ مـنّـانـت رسید          پیکر بی روح بودی تاکنون، جانت رسید

بازکن در باز کن در حـیـدر آمد سوی تو

شیر حق جان نـبـی با مـادر آمد سوی تو

فـاطـمـه دعوت شده از سـوی دادار حرم          چشم حق بین دوخت از هر سو به دیدار حرم

تافت خورشید وجودش در شب تار حرم          چون حجر بگذاشت روی خود به دیوار حرم

هم حرم شد یار او هم گشت او یـار حرم          با قـدوم حـضـرتـش افـزود مـقـدار حـرم

او صدف بود و ولی الله اعـظم گـوهرش

کعبه میگردید چون پروانه بر گرد سرش

ناگهان انداخت گل از درد زادن روی او          ریخت چون گوهر عرق از طلعت نیکوی او

شد کمان از درد، سـرو قـامت دلجـوی او          بی خبر از حال او هم قوم او هم شوی او

او بـسـوی کـعـبـه چشم آفرینش سوی او          با خـدا گرم سخن لعـل لب حـق گـوی او

کی خـدا امشب تو از درد درونـم آگـهـی

بسته راه از چار سو بر من تو خود بگشا رهی

ای پـنـاه بـی پـنـاهـان ای خداوند جـلـیـل          ای که ره گم کردگان راهم چراغی هم دلیل

بستـه ام بر لطف تو از رشتۀ جـانم دخیل          تو خـداونـد جـلـیل استی و من عـبد ذلیل

بارغم بر روی دوشم گشته چون کوهی ثقیل           رو به سویت آمدم زیرا توئی بر من کفـیل

یاریم فـرما که مهمان تو در این خانه ام

باز کن راهی بسویت بر من و دُردانه ام

کعبه امشب رکن دین را در بغل بگرفته ای          مرشد روح الامین را در بغل بگرفته ای

اصل قـرآن مبـین را در بغل بگـرفته ای          جان ختم المرسلین را در بغل بگرفته ای

هستی هست آفرین را در بغل بگرفته ای          شیر حق حبل المتین را در بغل بگرفته ای

قبلۀ دل کـعـبـۀ اهل یقـیـن است این پسر

منجی عـالم امیرالمومنین است این پسر

این همان دست خدا جان محمد حیدر است          این هـمان آئـینه حُـسن خـدای داور است

این همان شیرخدا شمشیر فتح خبیر است           این علی یعنی تمام هستی پیـغـمـبر است

این ز وصف و مدح عقل و درک ما بالاتر است          باطن است و ظاهر است و اول است و آخر است

این مقام و زمزم و حجر و حجر سعی و صفاست

پیشوای مسلمین و جانشین مصطفی است

در کـنـار بیت جانش با دعـا دمسـاز شد          ناگهان پیدا ز رب البـیت این اعجـاز شد

دامن دیـوار چون چـاک گـریبان باز شد          روح کعبه بر فـراز کعبه در پـرواز شد

بر فلک از خشت خشت کعبه این آواز شد          کین بـنـا ز آغـاز بر فـرزند تو آغاز شد

ای حجرعاشق؛ صفا طالب، حرم پروانه ات

ادخلی یا فـاطـمـه بگـذار پـا در خانه ات

تا به کعـبه سرور و مولای عالم زد قدم          کعبه بیش از پیش شد با مقـدم او محترم

بـاز دیـوار حـرم از امـر حـق آمـد بـهـم          دیگر اینجا کس نمیداند چه شد حتی حرم

فاطمه بود و علی بود و خدای ذوالکـرم          کارناید از کـلام و صفحه و دست و قـلم

عقل مجنون و قلم عاجز زبان گنگ است و لال

کس نمیداند چه شد جز ذات پاک ذوالجلال

کس نمی داند چه شد جز ذات دادار علی          کـعـبـه می گردد گرد شمع رخـسار علی

از حـرم بـرعـرش می تـابـد انـوار عـلی          آفرینـش داشت در سر شـوق دیـدار علی

شـد خـدا در خانۀ خود میـهـمـانـدار علی          بود ذکر حق به لب های گهـر بـار عـلی

سنگ های کعـبه می گفتند با صوت جلی

یا عـلـی و یا عـلـی و یا عـلی و یا عـلی

ای حرم را قبله؛ ای ارواح را جان یا علی          ای گدای سائلت فردوس و رضوان یا علی

ای خـدا را در شب میـلاد مهمان یا علی          ای به روی دست احمد خوانده قرآن یا علی

کیستی تو پـاکـتـر از جان پاکـان یا عـلی          کـیـستم من (میثم) آلـوده دامـان یا عـلـی

هر که هستـم خـاک درگـاه مُحـبّـان توأم

تو امام و رهبـر من، من ثـنـا خـوان توأم

نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایتها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» حتی سایت نخل میثم بصورت زیر آمده که احتمالا غلط تایپی می باشد لذا جهت رفع نقص اصلاح شدهمچنین این بند با یک مصرع کم ثبت شده است که یک مصرع زیر جهت رفع نقص به آن اضافه شد



ای پـنـاه بـی پـنـاهـان ای خــدای جـلـیـل          ای که ره گم کردگان راهم چراغی هم دلیل



بارغم بر روی دوشم گشته چون کوهی ثقیل           ای تـو خـود مـعـبـود بـیـت و بانی  



ابیا ت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.



این ز وصف و مدح عقل و درک ما بالاتر است          باطن است و ظاهر است و این ها همه آخر است


تا نهان در کـعـبه شد آن سر سارار قـدم          کعبه بیش از پیش شد با مقـدم او محترم



بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد وزنی و سکت موجود در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.



شـد خـدا در خانۀ خود میـهـمـانـدار علی          بود ذکر حق بر لب های گهـر بـار عـلی